English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lie on the table U از دستور خارج شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
table U از دستور خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
tabling U از دستور خارج کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
Other Matches
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
externals U خارج
abroad U خارج
out- U خارج
non combatant U خارج از صف
out U خارج
external U خارج
non-combatants U خارج از صف
per U خارج از
non-combatant U خارج از صف
off side U خارج از خط
off U خارج از
out of tune U خارج
out [of] <adv.> U خارج [از]
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
out-of- U خارج از
outside U در خارج
outside U خارج
out of U خارج از
outsides U در خارج
externally U از خارج
outsides U خارج
outside [of] <adv.> U خارج [از]
outed U خارج
aroint U خارج شو
forth of U خارج از
beside the question U خارج از موضوع
ejects U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
popping U خارج شدن
ejected U خارج کردن
outsides U به سمت خارج
eject U خارج کردن
to rule out U خارج کردن
out of turn U خارج از نوبت
eccentrics U خارج از مرکز
off duty U خارج از خدمت
blow out U به خارج دمیدن
off duty U خارج از نگهبانی
to fall out U خارج شدن
bring out U خارج کردن
submultiple U خارج قسمت
standaway U خارج از بدن
nonsense U خارج از منطق
soto uke U دفاع از خارج
out of phase U خارج از فاز
outside U به سمت خارج
out of proportion U خارج از اندازه
out of line U خارج از خط جبهه
extra professional U خارج حرفهای
void U خارج شدن
derails U از خط خارج شدن
eccentric U خارج از مرکز
outboard bearing U یاتاقان خارج
phase out U خارج کردن
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
out of doors U خارج ازمنزل
derailing U از خط خارج کردن
abaxile U خارج از مرکز
acentric U خارج از مرکز
ouyby U خارج از دور از
derails U از خط خارج کردن
begone U خارج شو عزیمت کن
emigration U مهاجرت به خارج
over the side U خارج از ناو
oversea U خارج از کشور
off season U خارج از فصل
extra-marital U خارج از زناشویی
discharges U خارج کردن
To fall out. U از صف خارج شدن
derailing U از خط خارج شدن
inaccessible U خارج از دسترس
beside the mark U خارج ازموضوع
away U دوراز خارج
cross country U خارج از جاده
outbye U خارج از دور از
to pass off U خارج شدن
unship U خارج کردن
discharge U خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج کردن
outbound U مربوط به خارج
outbound U خارج ازمحدوده
anieoro U از داخل به خارج
out U خارج از حدود
from out of town U از خارج [از شهر]
extramarital U خارج ازدواجی
extramarital U خارج از زناشویی
without U بطرف خارج
out of U در خارج بواسطه
extramundane U خارج دنیایی
quotient U خارج قسمت
extraction U خارج کردن
ungracious U خارج از نزاکت
from outside U از خارج [از شهر]
out-of- U در خارج بواسطه
abroad خارج از کشور
out- U خارج از حدود
outed U خارج بیرون
outed U خارج از حدود
outdoors U خارج از منزل
fescennine U خارج ازاخلاق
irrelevant U خارج از موضوع
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
issue U خارج شدن
issued U خارج شدن
issues U خارج شدن
overseas U خارج ازکشور
extravascular U خارج رگی
alfresco U خارج از منزل
extrauterine U خارج رحمی
exits U خارج شدن
exit U خارج شدن
quotients U خارج قسمت
extraterritorial U خارج الارضی
foreign market U بازار خارج
double out U 081 خارج
exterritorial U خارج الملکتی
expulse U خارج کردن
torts U خارج از قرارداد
off center U خارج از مرکز
extraneous U خارج از قلمروچیزی
out of door U خارج ازمنزل
out- U خارج بیرون
egress U خارج شدن
out of action U خارج ازنبرد
emissive U خارج شونده
off key خارج از مایه
tort U خارج از قرارداد
out of question U خارج از موضوع
not to the point U خارج از موضوع
out U خارج بیرون
endarch U متشکل در خارج
extragalactic U خارج کهکشانی
extracellular U خارج سلولی
extra spectral U خارج طیفی
extra regular U خارج ازقاعده
from the outside U از خارج [از جایی]
extra cosmical U خارج ازعالم
neither here nor there U خارج ازموضوع
prescript U دستور
direction U دستور
precept U دستور
enjoinment U دستور
prescriptions U دستور
prescription U دستور
order U دستور
say-so U دستور
say so U دستور
rule U دستور
precepts U دستور
instructions U دستور
commandments U دستور
instruction U دستور
commandment U دستور
formulae U دستور
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com